love neutral

پارت 2
کوک: ا/ت..خوبی؟
ا/ت: هی ازش فاصله میگرفتم که نفهمه من حامله ام*..رونا..به رونا بگو بیاد* ( نفس نفس زدن)
کوک: سر تکون دادن به کلاوس*..تو چت شد؟
ا/ت: دوبارع اعصاب خورد شد و بچه بیقراری کرد*
رونا: ا/تتت..بیا بگیرش*
کوک: آرامش بخش؟.. از کی تا حالا قرص میخوری؟
رونا: به تو ربطی نداره ( عصبی)
کوک: درست حرف بزن ( عصبی)
ا/ت: بس کنید (داد)..یکیتون به آمبولانس زنگ بزنه
کوک: چرا خوبی؟
رونا: ا/ت چیشدع؟
ا/ت: دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و هودی لشمو زدم بالا* من ازت حامله ام و الان شیش ماهمه..دخترمونه.. و الان هیچ حرفی نزن جز اینکه به آمبولانس زنگ بزنی!
کوک: شک* چی؟..بزار حداقل.. بغل..
ا/ت: نمیتونی...خیلی سنگینم
رونا: زنگ زدم دارن میان..چیشدع؟
ا/ت: نمیدونم ولی حس عجیبی دارع
کوک: حیف دکترمون نیستش
ا/ت: احساس میکنم بچه...عجیب غریب..نمیدونم..یه احساس بی قراری دارم
رونا: خیلی خب
کلاوس: آقا یک آمبولانس....
کوک: بزارش بیاد تو..بگو عجله کنه ( داد)
*بیمارستان*
دکتر: حال خانومتون خوبه ولی بخاطر حملات عصبی اخیر کمی حساس شدن..درواقع بدنشون حساس شده..مثلا تنگ نفس میگیرن..عرق میکنن و و اذیت میشن..ولی اگه قرصاشونو مرتب مصرف کنن این علائم کمتر میشه
کوک: بچه؟
دکتر: طبق سونوگرافی میخواسته از احوال مادرش با خبر باشع و لگد میزدع..چیز خاصی نبود
کوک؛ ممنونم..میتونم ببینمشون؟
دکتر: بلع ولی زیاد ازشون سوال نپرسید و سوال و جوابش نکنید
کوک: چشم
**
نکته: کوک رونا رو فرستاد بره
کوک: عشقم خوبی؟
ا/ت: به من نگو عشقم..
کوک: من خیلی متاسفم نمیخواستم ناراحت بشی..و نمیدونستم این ناراحتت میکنه..اون موقع حملات پی در پی بهمون میکردن و من بخاطر همون عصبی بودم و واقع هم منظور بدی نداشتم..و خواستم جبرانش کنم ولی..خب تو ناراحت شدی..و باید میگفتی..من نمیدونستم ناراحت میشی..میشه..میشه یک فرصت بدی قول میدم ( بغض) قول میدم دیگه همون جونگ کوکی بشم که تو میخواستی و همون مافیایی که آدم های بیگناه رو نکشه بشم..قول میدم فقط منو ببخشش..( گریه) لطفا..قول میدم یک زندگی خوبی داشته باشیم
ا/ت: هی هی هی نمیدونستی من روی گریه هات حساسم؟.. گریه نکن باشع؟.. وگرنه سه تایی گریه میکنیم..باشه..قبول..قول دادیا
کوک: آره..آره..قول دادم..قول میدم با بچه هامون یک زندگی خوبی داشته باشیم
ا/ت: الان انتقام گرفتی؟.. منظورم بانده هستش
کوک : آره بابا..و حالا تو همچی بگو
ا/ت: اون موقعی که من رفتم سه ماهه بودم و نمیدونستم تا اینکه اینقدر بالا آوردم که رونا گفت تست بدم..که دادم..و مثبت بود..تمام مدت مراقبش بودم..یعنی رونا مراقبم بود..تا اینکه ماه بعدی رفتم سونوگرافی و دیدیم دختره و اینطوری دیگه..
دیدگاه ها (۶)

love neutral

love neutral

love Natural

وقتی..

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط